وطن سرخ

وطن سرخ

وطن سرخ

وطن سرخ

نظام آموزش و پرورش ایران نابهنجار و بیمار است

روند فعلی نظام آموزشی در ایران با شرایط نابسامان و آشفته باری مواجه می‌باشد و این شرایط ناگوار و غیر سیستماتیک حاکم بر آن  از ساختار اداری و  مدیریتی گرفته تا عملکرد مربیان آموزشی ،معلمان و  دانش آموزان ،نگرانی ها و تشویش های وافری را در سطح جامعه ،برای مردم و به ویژه جامعه ی هدف این نظام  پدید آورده است

سالار صحرانورد –: بنا داریم در این تحریریه به بیان ۸ خبط و لغزش معظم و درگیر نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران  به صورت ایجاز و اختصار پرداخته  و نوع اثر کرد آن خبطیات را  بر رویه و روند مدیریتی ،آموزشی و پرورشی این  نظام ارزشمند  به تفصیل ،تشریح و بررسی  کنیم .

 آموزش حفظیات

به جای تفکر، به حفظیات و انباشت اطلاعات (که بعضا بی فایده و بلا استفاده است)، تاکید می‌شود و  دانش آموزان را به ازبر کردن ماشین وارِ محتوای نقل شده  مجبور میکند و  از این بدتر، آنان را به ظرف‌ها و مخزن‌هایی مبدل می‌کند که باید به وسیله‌ی معلم پر شود.

 آموزش سکوت

نقش دانش آموز ایرانی در فرایند آموزش و پرورش، صرفا آموختن و فراگرفتن و سکوت در برابر معلم است و جایگاه و موقعیت شغلی معلم، چنان رفیع و دست نایافتنی می‌شود و چنان تقدسی به آن بخشیده  می‌شود که فضای  رعب انگیز و ترس آلود در مدارس ایجاد  می‌شود و دانش آموز چاره‌ای جز سکوت در برابر آن نمی‌یابد.

آموزش تقلید و پیروی

در آموزش مبتنی بر سلطه، معلم می‌گوید و دانش آموز صرفا مجاز است که سخنان مربی اش را تکرار و تصدیق کند و  در این شیوه‌ی آموزش، معلم، تماما زبان است و دانش آموز  تماما گوش

معلم، کارساز است و دانش آموز، کارپذیر و  معلم، به منزله‌ی مراد است و دانش آموز به معنای  مرید است و تاسف بار آنکه  در آموزش تقلیدی، طرح پرسش و نقادی راه گشا و سازنده  ممنوع است.

آموزش عدم مدارا

یکی از کارکردهای اساسی آموزش  و پرورش ِ توسعه یافته، تربیت شخصیت های مداراگر و صبور  است.

نتیجه ی آموزش و پرورش در ایران، دامن زدن به کم تحملی و عدم مدارا با کسانی است که اندیشه ی دگر دارند.

هر صبحگاه، مدارس به مثابه  پادگان‌های نظامی، برای دانش آموزان از جلو نظام داده  و شعار  مرگ بر این و  آن بر زبان دانش آموزانش جاری میکنند و دانش آموزان را  برای دامن زدن به کینه توزی های تاریخی وادار میکنند  پس با این اوصاف نظام آموزش و پرورش ایران ،چگونه می‌تواند شهروندانی مداراجو و صبور تربیت کند؟

جای خالی هنر

هنر، صرفا گذران وقت و سپری کردن ساعاتی از روز نیست یعنی  هنر گزاف زیستن نیست.

هنر، شیوه ای موثر در تربیت احساسات و توسعه ی زیبایی های درون و پرورش حس زیبا دیدن و زیبا زندگی کردن است.

هنر، آدمی را به خویشتن نزدیک می‌کند و را‌هکارهایی را برای تحمل آلام به انسان ها تفویض میکند.

جای خالی هنر در روند آموزش و پروش، عمیقا احساس می‌شود و  از میان هنرهای مختلف، جای خالی موسیقی، دل آزار است.

تربیت، نه برای اکنون

نظام آموزش و پرورش، شاگردانش را برای زندگی در جهان کنونی پرورش نمی‌دهد.

نظام آموزش و پرورش ایران ،شاگردانش را برای بنا نهادن ساختار دموکراتیک پرورش نمی‌دهد. ساختار غیر دموکراتیک آموزش و پررورش در ایران، ماحصلی جز شخصیتهای غیردموکراتیک نیست،رابطه‌ی دانش آموز با معلم غیردموکراتیک است و  گفت‌وگو به منزله‌ی فضیلتی انسانی و اخلاقی ، چندان مجال بروز و ظهور نمی‌یابد.

جای خالی شادکامی

تلخ زیستن و تلخ کامی بر آموزش و پرورش ایران سایه گسترده است و لذت زیستن را از شاگردان مضایقه می‌کند. شادابی  و مشعوف بودن ، به نحو ضمنی و نانوشته، جایی در مدارس ندارد

مناسک و شعائر تاریخیِ سوگ و برخی برنامه‌های حزین، به آسانی و در طول سال، در تمامی مقاطع و به انحا مختلف به اجرا در می‌آید، اما چندان خبری از جشن‌های شادی بخش در میان نیست.

 ناکارآمدی

ناکارآمدی آموزش و پرروش، سبب شده است اهداف آموزشی که برای وصول به آن برنامه‌ریزی می‌شود، نافرجام باقی بماند. از این رو است که حدود شش سال (در مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان)، زبان انگلیسی تدریس می‌شود، اما فارغ‌التحصیلان این نظام آموزشی حتی از بیان جمله‌ی ساده انگلیسی عاجزند

ناکارآمدی آموزش و پرورش سبب شده است که جریان غیر رسمی آموزش در آموزشگاه ها و تجارت خانه هایی دیگر رشد کند.

نویسنده: سالار صحرانورد- فعال رسانه ای و مدنی